مورد عجیب دکتر دوربین و آقای میرویسی*
چند شب پیش یه خواب خیلی عجیب دیدم؛
بذارید اول تعریفش کنم، بعد چیزهایی که درباره اش به ذهنم می رسه رو براتون می نویسم:
توی خوابم از دوستم، دکتر محمدرضا دوربین، خواسته بودم که هر مطلبِ خوبی که در رابطه با آموزش ریاضی به ذهنش می رسه برام بفرسته.
اون هم یه تعداد ایمیل برام فرستاده بود و داشتم اون ها رو می خوندم.
آخرین ایمیل عنوانش این بود: به افتخارِ دکتر میرزاوزیری، و گمان کنم یه متن بود از دکتر میرزاوزیری. متنی که توی پست قبل نوشته ام بازنویسی همون متن هست. (با تغییرات خیلی خیلی کمی که دادم، و تکمیل جاهایی که یادم نمیآمد.)
جالبیش اینجاست که من تقریبا چیز خاصی به پستِ قبلی از نظر محتوا اضافه نکرده ام، توی خواب مفهومِ به این جالبی، با بیان خیلی زیباتری بهم القا شد** رو توی اون ایمیل خوندم، و وقتی هم که بیدار شدم بسیاری از جملاتش یادم بود.
------------------------------
بعد از بیداری در کنار شگفتی، چندتا موضوع به ذهنم رسید، اینجا می نویسمشون، شاید برای شما هم جالب باشه:
۱. عجب تجربهای!
راستش من تا حالا چنین تجربهای نداشتهام. همه خواب میبینن ولی این جالبترین خوابی بود که تا حالا دیده بودم. انگار مغزم در حالت خواب خیلی فهمیدهتر و باهوشتر و خفنتر از مغزم در حالت بیداریه.
خیلی سریع یاد مکاشفات و وحی و ... افتادم، خیلی تجربهی باحالی بود.
نزول قرآن هم همینطور نبوده؟ اینکه چنین مفاهیمی به صورت کلمه در بیان و بعد که فرد به حالت عادی درمیاد همهچی یادش باشه و تقریرشون کنه.؟
۲. آیتالله صمدی آملی چی میگه؟
چند وقت پیش کتاب شرح مراتب طهارتشون رو خوندم. یه سری نکات توش برام خیلی جالب بود:
- فرشته بال نداره، آدم هم نیست، وقتی که در مرتبهی خیال رسول متجلی میشه به این شکل دیده میشه.
- وحی و الهام از خارج وجود پیامبر نیست.
- علت این که پیامبر در شب معراج صدای حضرت علی رو میشنون و دست ایشون رو میبینن به خاطر انسی هست که بینشون بوده. وگرنه امام علی اونجا نبوده.
- خیلی از بزرگان هم که یه سری مطالب بهشون القا میشده، میدیدن که استادشون این رو بهشون گفته، به خاطر انس هست.
- وقتی شما در خواب کسی رو به صورت زشتی میبینید، اون درون شماست که با اون فرد مشکل داره، نمیتونید نتیجه بگیرید که اون فرد آدم بدیه.
راستش قبلش خیلی شبیه این حرفها رو از دانشمندای غربی شنیده بودم ولی نمیتونستم با قطعیت قبولشون کنم. ولی دیدم که این طرفیها هم همین حرفا رو میزنن که!
۳. دانشمندا چی میگن؟
نمیدونم.
تا حالا کتابی در این رابطه نخوندهام.
چند وقت پیش هیوا (راستی هیوا آقاست یا خانم؟) کتاب waking up رو بهم معرفی کرده بود و خیلی دوست داشتم بخونمش. به خاطر این خواب الان اون کتاب روی دسکتاپمه و خوندنش رو شروع کردهام. (راستش وسوسه شدهام ۴ ۵ جلد از کتابای اونها رو در این رابطه بخونم. چون سوالات بسیاری دربارهی وحی توی ذهنم هست.)
۴. حالا چرا دوربین؟
خب چون خیلی برام عزیزه، و توی دبیرستان و راهنمایی با هم ریاضی میخوندیم. (دوربین دیدی چقد برام عزیزی؟ أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلّا إنّه لا ادریس بعدی.)
۵. حالا چرا دکتر میرزاوزیری؟
چون این روزها مدام توی فکرمه که برم پیششون و یه پروژه دربارهی یادگیری ریاضی رو بهشون بدم و اگه بشه یه سری همکاری رو با هم شروع کنیم. (واسه نونه، واسه نون)
۶. حالا چرا متنی دربارهی ریاضی و با زمینهی روانشناسی؟
ریاضی رو که گفتم، واسه نونه. زمینهاش هم به خاطر کلیپیه که توی دوتا پست قبل براتون گذاشتم. وقتی که اون خواب رو دیدم تحت تاثیر اون کلیپ هم بودم.
------------------------------
* ربطی به پست نداره، ولی کتاب خوندنی ایه:
Strange Case of Dr Jekyll and Mr Hyde
** القا از بیرون اتفاق می افته، من در حال حاضر با این کلمه راحت نیستم.