روز و شبِ علی (ع)

اول از همه عیدتون مبارک. :)

دوم از همه:

این نوشته رو چند ماه پیش خوندم، خودم خیلی دوستش داشتم، شاید شما هم دوستش داشته باشید: (این وبلاگ یکی از کشفیات ارزشمندِ اخیرم بود)

 

جمعه یکصد و چهل و ششم : دنیاسازی

آقا ؛ سلام …

یک وقت سخن از فلان عامی، فلان انسان ِ متوسط الحال و یا حتی فلان خاص و اندیشمند و آدم ِ ویژه است. آنگاه میتوان در تحلیل و تعمیق در رفتار وی به خود ساده گرفت. اما یک وقت مساله «علی» است. دیگر از جد اعلی مقام ؛ جناب ِ «علی» نمیتوان ساده گذشت …

یک وقت می گویند فلانی روزهایش به کشت خرما و حفر چاه سپری می شود، دلمان هزار راه میرود. مثال امروزی اش این است که بگویند فلانی اشتغال و اهتمام در کسب و کار داشته؛ ممکن است بگوییم «نیاز» ؛ ممکن است بگوییم «طمع» ؛ ممکن است بگوییم کشاورزی شغل آباء و اجدادی شان بوده و به سنت گذشتگان خود وفادار مانده ؛ ممکن است بگوییم خب این بنده خدا اگر کشاورزی نمی کرد چه کار دیگری داشت که بکند؟

اما جناب مولا علی را که نمی شود در این چند «ممکن» خلاصه نمود.

اینکه کسی نظیر ایشان ، روزهایش را نه در کنج مسجد، نه به زیر سایه نخل در سجاده ای دست باف، نه در خلوت و خفا به ذکر و ورد ؛ بلکه به «آبادانی دنیا» صرف شود مساله قابل تاملی است. او نه در سلک درویشان و مرتاضان از دنیا برده است و نه در سلک شیفتگان دنیا. که دنیا شیفته علی بود و در پایبند نمودن او ناکام. ایشان که به طمع کاخ و ثروت و فخر مکنت به چنین مشقتی تن نداده اند. پس چه دارد این «آبادانی دنیا» که می شود مشغولیت علی؟

حضرت آقاجان

مولای ِ جمعه های من

جمعه نویسی به یکصد و چهل و ششمین هفته رسید مقارن با بیستم شهریورماه یکهزار و سیصد و نود و چهار . روزهای گذشته در این فکرم که چقدر «علی ِ روز» در میان ما مهجور و ناشناخته است. ما هرچه شنیده‌ایم از «علی ِ شب» شنیده ایم. از نجوا و چاه … از کمیل و عمار … از غربت و کوله نان و رطب فقیران. صد البته این بُعد از زندگانی آقا دریای عمیقی است اما از «علی ِ روز» چه خبر؟ ایشان در میان جامعه و مردم به چه مشغول بوده اند. روزگار خود را چگونه می گذراندند.

حضرت بابا

این بنده نیازمند ترجمانی امروزی و کارآمد از «علی ِ روز» هستم. میخواهم بدانم ترجمهء امروزی شیوه زندگی «علی» چه می شود؟ می شود کارآفرین ؟ می شود آبادگر ؟ می شود شناخت و توسعه و انتفاع از فرصت ها ؟ می شود توسعه ثروت ؟

نمی دانم چه می شود اما میدانم سلوک به سبک علی، بدون ساختن دنیا نمی شود. در این سبک، کمال نه روزی طلبه متوقف در کتاب است که می پندارد در طواف میان درس این استاد و آن استاد و غفلت از کسب و معاش دنیا، تحفه زاهدانه ای از دنیا می چیند و نه روزی کاسب دنیاخواری که صلات و حیات و ممات خود را به «دخل» سپرده است. آفرین بر آقای ِ حافظ … عجب دقیق فرمودند

گفتم صنم پرست مشو ، با صمد نشین                   گفتا به راه عشق هم این و هم آن کنند

در مکتب تربیتی حضرت علی، باید دنیا را ساخت آنچنان که گویی تمامی ندارد. باید سفره ای گسترانید که روز به روز نانی اضافه شود و نان‌خوری اضافه. باید در بحر طویل دنیا شناگری کرد اما خیس نشد.

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق                غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

و این معنایی است که من مدتها از آن غفلت داشته ام. می پنداشتم شرط توفیق در سلوک آن است که کنجی دنج مهیا شود و شب و روز به خواندن و نوشتن و تسبیح و تقدیس سپری شود. حال میبینم بساط سلوک به این سادگی ها نیست. باید دنیا را ساخت … باید هم «علی ِ روز» و هم «علی ِ شب» را سرمشق قرار نهاد

آقاجان

عجب حظی دارد ، فرزند علی بودن … نه؟ پس به رسم پدر، دست افتاده بگیرید.


    بسیاااااااار عالی
    با ذکر منبع کپی میشه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">