توضیح بیشتر درباره ی "باید جمال چهره ات حجت موجه باشه" 2

این نوشته بهتره در ادامه ی نوشته ی قبلی خونده بشه. شاید اسمِ مناسب ترِ این نوشته لطفا جوگیر نشوید! باشه، ولی چون ادامه ی نوشته ی قبلی بود، و بعد از این هم می خوام این نوشته رو ادامه بدم، این اسمی که بالا می بینید رو براش انتخاب کردم.

نمی دونم چه عواملی روی جوگیر بودن یا نبودنِ یه آدم موثره، مربوط به بزرگیِ روحشه (چه عبارتِ کلی ای!)؟ یا به کمبودِ هوش هیجانیش ارتباط داره؟ یا وراثت و تربیت خانوادگی هم توش موثرن؟ 

ولی مطمئنم یه عاملِ مهمش میزان تجربه است، پس طبیعتا نمی تونم با یه نوشته ی خالی شما رو از جوگیر بودن در بیارم، باید خودتون با آدم ها و افکار و حوادث مختلفی مواجه بشید تا کم کم از جوگیر بودنتون کاسته بشه. البته می شه این نوشته رو هم یه جور تجربه دونست! (دقت کنید که من خودم از اون جوگیرهای روزگارم، بعضی وقتا جلوی همسرم به خاطر جوگیریم احساسِ بچه بودن بهم دست می ده، ببخشید اگه این بند رو طوری نوشتم که انگار خودم دچار مشکلِ جوگیری نیستم.)

توی نوشته ی قبلی به اینجا رسیدیم که با شنیدنِ حرف های جدید و بکر جوگیر نشیم، البته هیجان زده شدن اشکال نداره، کیف کردن هم همین طور، چیزی که مشکل داره اینه که این هیجان بیش از اندازه بشه و به جوگیری برسه. یکی از نتایجِ بدِ جوگیری احساس عبودیت بیش از حد نسبت به گوینده ی اون حَرفه. به خاطر این عبارتِ "بیش از حد" رو به کار بردم که در هر حال کسی که نکته ی جدیدی رو بهمون یاد می ده ما رو عبد خودش کرده، ولی این عبودیت نباید بیش از حد باشه. به این معنا که:

1:

فکر نکنیم این آدم همه ی این حرف ها رو از خودش، بدونِ تجربه و بدونِ آموزش، در آورده. نگید که "چی می گی ادریس؟ معلومه که هیچ کسی بدون تجربه و آموزش چیزی نمی تونه یاد بگیره که بخواد به دیگران یاد بده"، چون من هم این رو می دونم، مشکلی که وجود داره همین جاست، آدم های جوگیر این جمله ی بدیهی رو در اون لحظه از یاد می برن، به این فکر نمی کنن که این آدمی که مثلا 20 سال ازشون بزرگتره و این حرفا رو می زنه، احتمالا تجربیات متفاوتی داشته، یا آدم های متفاوت و بزرگی رو ملاقات کرده، یا کتاب های زیادی خونده، که شاید اگه ما هم این کارا رو بکنیم به چنین حکمتی دست پیدا کنیم.

فایده ی این توصیه اینه که جلوی یأس رو می گیره. جلومون یه سدِ محکم درست نمی کنه و اجازه می ده ما هم در همون مسیری که اون عالِم حرکت کرده حرکت کنیم.

خیلی آدم ها رو دیدم که با فراموش کردن اون جمله ی بدیهی، همیشه خودشون رو از آدم های صاحب فکر کوچیک تر می بینن، و هیچ وقت اعتماد به نفس درست و حسابی ندارن.

دقت کنید که اون جمله ی بدیهی تقریبا درباره ی هر تواناییِ خاصی صحت داره، تقریبا درباره ی هر کسی که توی یه رشته ی ورزشی بهتره، یا بهتر صحبت می کنه، یا بهتر نماز می خونه، یا بیشتر پول داره و ....

-------------------------------

- مثل این که خیلی خوب با لالمونی مبارزه کرده ام!! شاید لازم باشه به زودی یک چالش سکوت هم راه بندازم!

- ولی نگران نباشید، چون فعلا من و شما عادت به طولانی نوشتن و طولانی خوندن نداریم، نوشته ها رو تیکه پاره (عبارت دقیقش همینه) می کنم.

- ادامه ی این نوشته رو اگه عمری بود خواهم نوشت، فقط شاید بینش چیزهای دیگه ای هم بنویسم. 


موضوعاتِ مرتبط:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">