به بهانه ی سریال کیمیا 2

لازم نیست زیاد فکر کنیم که چندتا از بزرگترین نقص های کیمیا برای رسیدن به نتایج صحیح، به ذهنمون برسه:

هیجان انگیز (و راحت تر) بودنِ مخالفت:

به طور کلی مخالفت با حکومت، و عمومِ مردم از موافقت باهاشون بیشتر کیف می ده! درسته که سختی های خودش رو داره، ولی مخصوصا توی سن جوونی - وقتی که حسِ آرمان خواهی بیشتره و توانایی حساب کردنِ هزینه ها کمتر - از جهاتِ مختلف جذاب تره.

همین طور حسِ این که حکومت (یا پدر و مادرها، یا آخوندها) داره یه چیزی رو مخفی می کنه، باعث می شه نظراتِ مخالفِ حکومت یا عموم مردم شکلِ رازی رو به خودشون بگیرن که کشفش خیلی هیجان انگیزه، یکی از دلایلی که بسیاری از مردم شایعات رو خیلی زود باور می کنن و نشرش می دن همین موضوعه، مثال های خیلی زیادی از این موضوع تو ذهن هممون هست.

ناقص بودن اطلاعات:

درسته که کیمیا اطلاعات خیلی زیادی کسب کرده، ولی چون روش تحقیق رو بلد نبوده اکثر اطلاعاتش رو از معلمش گرفته، حتی اگه تمام خبرگزاری ها رو هم چک می کرده، ولی به یک دید به همشون نگاه نمی کرده و ناخودآگاه بدونِ دلیلِ کافی بعضی رو صادق تر از بعضی دیگه می دونسته و همین باعث می شده جذبِ اطلاعات و نتیجه گیری های مبتنی بر اون، بی طرفانه و صحیح اتفاق نیفته. (این مورد به بعضی موارد دیگه مربوطه)

مخالفانِ کم هوش تر:

یکی از بهترین بهانه ها برای معتقد شدن به یک عقیده، اینه که احمقانه ترین استدلال های مخالف رو بشنویم، و به راحتی ردشون کنیم!! ولی کیمیا حواسش به این موضوع هست، به همین خاطر سعی می کنه با تعداد زیادی از مخالف هاش صحبت کنه، ولی باز هم به خاطر هوش زیادش به نظرش میاد که همه ی حرف ها و استدلال های مخالف هاش احمقانه است! همین باعث می شه روی نظرِ خودش مُصرتر بشه.

شروع نکردن از جای درست:

یکی دیگه از عواملی که باعث می شه کیمیا حرف های طرف مقابل رو احمقانه بدونه اینه که پایه های فکری او و مخالف هاش فرق دارن. اسلامی که او می شناسه با اسلام مخالف هاش فرق داره، پس نتایج سیاسی ای که از این دو اسلام به دست میاد هم با هم فرق خواهد داشت. و کیمیا هنوز اون قدر آگاهی پیدا نکرده که این موضوع مهم رو بدونه، و همیشه بحث هاش رو از شاخه ها شروع می کنه و کمتر به ریشه ها می پردازه، حتی وقتی با خودش داره فکر می کنه بیشتر درگیر شاخه هاست، و حتی هنوز به طور جدی تکلیف خودش رو با اصول دینش مشخص نکرده!

زوم کردن بیش از حد:

اون خیلی زیاد خبر می خونه، هر روز ریزترین خبرها رو دنبال می کنه و درباره شون با دیگران صحبت می کنه، هیچ کس نمی تونه خبری درباره ی وقایع چندین ماه اخیر پیدا کنه که کیمیا درباره اش صاحب نظر نباشه! همین باعث شده که نه تنها به ریشه ها نپردازه، بلکه حتی یک شمایِ کلی از وقایع رو هم در ذهن نداشته باشه و نتونه تحلیلِ جامعی از اتفاقات بکنه.

بی تجربگی:

هوش زیاد و اطلاعاتِ سطحیِ زیادِ کیمیا، در این دوره ی یک سالهای که خودش رو شناخته و تغییرات اجتماعی و سیاسی کشورش رو زیر نظر گرفته، اصلا نمی تونه بی تجربگیش رو جبران کنه. کیمیا فکر می کنه کسایی که الان از قدرت دور هستن آدم های نایسی هستن، و هیچ شباهتی به حاکمان فعلی ندارن، برای همین همه ی تلاشش رو می کنه که اونا رو به قدرت برسونه. کیمیا به خاطر دلِ صاف و پاکی که داره فکر می کنه همه همین طورن (مگر کسایی که بد بودنشون بهش ثابت شده).

تفکر صفر یا صدی:

بعضی از دوستای کیمیا با دیدن یک اشتباه از حکومت، تصمیم خودشون رو می گیرن و مخالفِ حکومت می شن، کیمیا هم اولاش همین طور بود، ولی زود (2 ماه طول کشید) فهمید که این نوع فکر کردن درست نیست.

قلب ناسالم:

خوشبختانه کیمیا این مشکل رو هم نداشت، ولی خیلی از دوست هاش این مشکل رو داشتن، به خاطر قلب مریضشون به چنین نتایجی رسیده بودن. البته کیمیا این موضوع رو نمی دونست، اصلا از تاثیرِ قلب توی نتایجی که مغزِ به ظاهر بی طرف می گیره هیچ خبری نداشت.

عجله:

این مورد به "ناقص بودن اطلاعات" مربوطه، ولی باهاش فرق داره. کیمیا توی نتیجه گیری عجله کرد، این هم مشکلیه که خیلی عمومیت داره، جوون عجوله، انتظار داره با یه پرسش و پاسخ سریع و ساده جواب سوالاشو بگیره، در حالی که بعضی سوال های هستن که سال ها طول می کشه به جواب برسن، در حالی که یه جوون فکر می کنه حداکثر حداکثر 3 ماه برای رسیدن به جوابِ هر سوالی کافیه. در واقع بسیاری اوقات باید به اندازه ی کافی صبور باشیم و تمایلمون برای رسیدن به جواب سریع رو کنترل کنیم، تا اطلاعاتمون کامل بشن و با تحلیلشون در ذهنمون به پختگی برسن، و اون وقت نتیجه ی نهایی رو بگیریم؛ در غیر این صورت اگه وسط کار نتیجه رو بگیریم، بعد از اون، اطلاعات جدیدی که بهمون می رسن تاثیر چندانی روی نظرمون نخواهند داشت و به راحتی به صورتِ موافقِ نتیجه مون تاویل خواهند شد.

 

گفتم که فکر زیادی لازم نیست که به این موارد برسیم، احتمالا اگه بیشتر فکر کنیم موارد بیشتری هم به ذهنمون خواهد رسید. در حالی که تقریبا هیچ کدومشون در سال اولِ بلوغِ فکریِ کیمیا به ذهنش نرسیدن، و بسیاریشون شاید تا آخر عمرِ کیمیا هم به ذهنش نرسن! و این باعث می شه کیمیا بدونِ این که متوجه باشه به طور همزمان توی 10، 15 تا چاله ی فکری افتاده باشه!

و دوباره تکرار می کنم، این سناریو فقط برای بیانِ مطلب بود، کسی که فکر می کنه ادعای تقلب در سال 88 دروغ نبوده هم می تونه از این مطلب استفاده کنه، فقط باید متن رو کمی تغییر بده، همین طور می شه این نوشته رو راجع به موضوعات دیگه هم بازنویسی کرد.


موضوعاتِ مرتبط:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">