انگلیسی خواندن

شاید یادتون باشه یه بار توی وبلاگم وعده داده بودم وقتی اولین کتاب انگلیسی رو تموم کردم، براتون درباره‌ی این‌که چطور می‌شه کتابای انگلیسی خوند، چیزایی بنویسم. (اینجا)
راستش من تا همین یک‌ سال پیش، یعنی تا قبل از آشنایی با محمدرضا شعبانعلی حتی وبلاگ‌های انگلیسی رو هم دنبال نمی‌کردم. یعنی هم لازمم نمی‌شد، و هم به سختیش نمی‌ارزید.
ولی ارجاع‌های زیادی که محمدرضا به کتاب‌های انگلیسی می‌داد و راحتی‌ای که با این زبون داشت، این اعتماد به نفس رو در من به وجود آورد که به سمت مطالعه‌ی منابع انگلیسی برم. 
اصولی که در ادامه می‌نویسم برای یاد گرفتن هر چیزی می‌تونن استفاده بشن.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
«یک»
«چی دوست داری؟»

محتوای انگلیسی توی اینترنت و توی‌ کتاب‌ها تقریبا در تمام زمینه‌ها خیلی متنوع‌تر، حرفه‌ای‌تر، و دوست‌داشتنی‌تر از محتوای فارسیه.
به نظرم فقط تو زمینه‌های کاملا بومی بشه فارسی رو ترجیح داد. 
پس می‌شه گفت در هر زمینه‌ای که بهش علاقه دارید به زبان انگلیسی می‌تونید محتوای جذاب‌تری پیدا کنید.
من شخصا نوشته‌های این وبلاگ رو خیلی خیلی دوست داشتم: http://zenhabits.net
مخصوصا نوشته‌هاش درباره‌ی تغییر عادات و افزایش بهره‌وری رو (معمولا همه از این‌جور نوشته‌ها خوششون میاد :) ). از طرفی متن بسیاری از پست‌هاش هم خیلی ساده بود،‌ همون am و is و areی بود که هممون بلد هستیم. خب این خیلی جذابه، به زبان انگلیسی یه محتوایی که خیلی دوست داری رو بخونی و حدود ۷۰درصدش رو متوجه بشی. همین ترغیبت می‌کنه که خیلی راحت‌تر به خوندن ادامه بدی و دیرتر خسته بشی.
خیلی فکر کردم این رو بگم یا نه، می‌گمش:
یه جا خوندم که برای شروع می‌تونید از داستان‌های سکسی شروع کنید.
خب من این توصیه رو نمی‌کنم و خودم هم از این راه نرفته‌ام. ولی می‌تونیم یه درس مهم از این توصیه بگیریم: چیزی که «واقعا برات جذابه» و «از ته دل دوستش» داری رو بخون. این‌طوری خیلی سریع‌تر پیشرفت می‌کنی.

 

«دو»
«از کم شروع کن.»

کاملا حق داری که حوصله‌ی انگلیسی خوندن رو نداشته باشی، من همین الان هم با ویکیپدیای فارسی خیلی راحت‌ترم. و موضوعات معمولی رو سعی می‌کنم فارسی بخونم. حتی اوایل از خوندن بیشتر از یک‌ صفحه انگلیسی حوصله‌م سر می‌رفت. همین الان هم شاید سر ۱۰ ۲۰ صفحه خیلی خسته بشم.
پس از کم شروع کن.
نمی‌دونم چه حماقتیه که خیلی از ما آدما این توصیه‌ی ساده و کاربردی و عالی رو نمی‌فهمیم و عمل نمی‌کنیم. به خاطر این نفهمی هم سال‌ها برای انجام یه کار ساده در‌جا می‌زنیم در حالی که اگه از کم شروع کرده بودیم و آروم آروم زیادش کرده بودیم خیلی سریع به اهدافمون می‌رسیدیم.
از کم شروع کردن در یادگیری زبان یعنی:
هر روز ۱۰ دقیقه اون متنی که دوست داری رو بخون و به هیچ وجه بیشترش نکن (حتی اگه یک صفحه هم نشد). هر هفته تنها دو دقیقه به این مقدار اضافه کن و یک‌ ماه این کار رو ادامه بده. این تمرین خیلی اثربخشه، خیلی. همین طوری بعد از کمتر از یک سال احتمالا بتونی یه کتاب در زمینه‌ی مورد علاقه‌ت بخونی.
یا مثلا هر روز ۱۰ دقیقه برو به یه سایت انگلیسی و سعی کن تیتر‌ها و بعضی مطالبش رو ولو به صورت پراکنده بخونی.
از کم شروع کن یعنی:
اون‌قدر کم که تقریبا هیچ سختی‌ای برات نداشته باشه، و فقط ازش لذت ببری، از همون نیم صفحه‌ای که خوندی و فهمیدی کیف کنی. خسته نشی، حوصله‌ت سر نره، و فکر نکنی که چقدر دیگه ازش مونده.
اگه بعد از ۵ دقیقه خسته می‌شی، خب از ۵ دیقه شروع کن. 
(البته معمولا علت خستگی زودهنگام وسواس برای فهمیدن همه‌ی مطلبه در ادامه بهش اشاره می‌کنم.)

 

«سه»
«یادگیری رو از بچه‌ها یاد بگیر.»

خیلی از خصوصیاتِ خیلی خوب هستن که وقتی بچه بوده‌ایم در حد اعلی داشتیمشون، ولی هرچی که بزرگ‌تر شدیم در وجودمون کمرنگ‌تر شدن. مثل در لحظه زندگی کردن، مغرور نبودن، شجاع بودن و ....
یکی از مهم‌ترین این خصوصیت‌ها شیوه‌ی یادگیریمون هست.
نمی‌خوام این‌جا طولانی درباره‌ی شیوه‌ی یادگیری بچه‌ها‌ بنویسم، 
یادگیری انگلیسی خوندن به روش بچه‌ها یعنی: با کنج‌کاوی به سراغ متن برو. با تمام وجود سعی کن بفهمیش. از حدس زدن نترس. از اشتباه کردن اصلا نترس. و بدون هیچ ترتیب و آدابی یاد بگیر. 
بچه‌ها چطور صحبت کردن رو یاد می‌گیرن؟ کلاس می‌رن؟ اول تک‌تک لغات رو حفظ می‌کنن؟ برای یادگیری دستور زبان، کتابی می‌خونن؟ در همون ابتدای یادگیری بعضی لغات و عبارات و جملات رو بدون هیچ اشتباهی تلفظ می‌کنن؟ 
نه!
اونا فقط سعی می‌کنن به اندازه‌ی توان و نیازشون، با کلی حدس و آزمایش، با کلی اشتباه‌ کردن، حرف زدن رو یاد بگیرن. (فقط حیف که وقتی اونا اشتباه می‌کنن بهشون می‌گن چقدر شیرینی! و وقتی ما اشتباه می‌کنیم بهمون می‌گن چقدر خنگی!)
خوشبختانه من توی این زمینه، خیلی شبیه بچه‌ها بودم.
هنوز بسیاری از کلمات رو اشتباه تلفظ می‌کنم. اصلا نمی‌تونم به انگلیسی صحبت کنم و اگه این کارو بکنم احتمالا برای خندوندن اطرافیانم انجامش می‌دم. بسیاری از لغات مشهور رو بلد نیستم، چون هیچ وقت ننشسته‌ام لغت حفظ کنم. هیچ چی از فعل و صفت و مبتدا و خبر (راستی توی انگلیسی به مبتدا و خبر چی می‌گن؟!) نمی‌دونم ولی معنی جملات رو متوجه می‌شم. نمی‌تونم فیلم‌ها رو بدون زیرنویس ببینم چون خارجی حرف می‌زنن! (البته جدیدا دارم listening رو هم به روش بچه‌ها یاد می‌گیرم. شاید یه روزی speaking و writing رو هم اگه لازم داشتم به همین روش یاد گرفتم.)
و نمی‌دونید چقدر یادگیری reading با این روش برام راحت، شیرین، و دوست داشتنی بود.

 

«چهار»
«کمال‌گرایی خر است. کمال‌گرایی خیلی خر است.»

خب معلومه اگه مثل بچه‌ها باشید،‌ دچار این مشکل هم نمی‌شید. ولی می‌خوام بیشتر درباره‌ش توضیح بدم.
کمال‌گرایی خوندنتون رو به شدت کند می‌کنه. باعث می‌شه زود خسته شید. باعث می‌شه در هر دقیقه به اندازه‌ی کافی معانی جذاب وارد مغزتون نشه که به ادامه‌ی خوندن ترغیب بشید. باعث می‌شه کلی لغت غیرضروری یاد بگیرید که خیلی زود از یادتون خواهند رفت. باعث می‌شه یادگیری لذت‌بخش نباشه. باعث می‌شه یک دهم اون مقداری که می‌تونید چیز یاد بگیرید. (و اصلا یک دهم اون چیزی که حقتونه، زندگی کنید.)
حالا فهمیدید چرا چنین تیتری برای این بخش انتخاب کرده‌ام؟
اگه این صفت بد رو کنار بذارید وقتی دارید متن انگلیسی‌ای می‌خونید:
اگه معنی کلمه‌ای رو ندونستید سعی می‌کنید معنیشون حدس بزنید، حتی معنی تقریبیش رو، و با همون معنی به خوندن ادامه می‌دید.
اگه معنی کلمه‌ای رو حدس زدید، اصراری برای مطمئن شدن ندارید.
حتی اگه معنی یه عبارت یا یه جمله یا یه پاراگراف رو نفهمیدید نادیده‌اش می‌گیرید. قرار نیست ازتون امتحان بگیرن که! فقط دارید لذت می‌برید از همون مقداری که متن رو درک می‌کنید.
فقط زمانی دست به دیکشنری می‌شید که ببینید تقریبا هیچی از متن نمی‌فهمید. که این مشکلی وقتی پیش میاد که کلی حدس نامربوط زده باشید، پس قبلش سعی کنید حدسای دیگه‌ای بزنید. (البته اگه دوست داشته باشید می‌تونید برید سراغ یه متن دیگه.)
تلفظ صحیح کلمات هیچ اهمیتی ندارن. هر طور دوست دارید کلمات رو بخونید. (اینجا هدف فقط فهمیدن متن هست. اگه الان دارید می‌گید، اینطوری که نمی‌شه، نمی‌خوایم اشتباه یاد بگیریم،‌ یعنی هنوز کمال‌گرا هستید. اگه می‌خواید اشتباه یاد نگیرید در کنارش listening رو هم تمرین کنید تا یاد بگیرید کلمات چطور تلفظ می‌شن.)
کلا با حدس زدن، اشتباه کردن، و نفهمیدن راحت راحت باشید. (مثل بچه‌ها)

 

«پنج»
«ازش لذت ببر.»

تمام توصیه‌های قبلی برای این یکی بودن.
خوندن چیزی که دوست دارید «لذت‌»بخش‌تره.
اگه زیاد چیزی بخونید از یادگیری «لذت» نمی‌برید.
یادگیری مثل بچه‌ها خیلی «لذت»‌بخشه.
کمال‌گرایی باعث می‌شه خیلی کمتر «لذت‌» ببرید.
هر جا دیدید این اصل خدشه‌دار شده یه فکری به حالش بکنید.
من توی این سال اخیر هیچ وقتی نبوده که احساس سختی بکنم از انگلیسی خوندن. و در همین یک سال به اندازه‌ی تمام عمرم انگلیسی یاد گرفته‌ام. (حداقل به صورت کاربردی)
و فکر می‌کنم هر کسی با این رویکرد تجربه‌ی شیرینی از یادگیری هر چیزی خواهد داشت. :)


موضوعاتِ مرتبط:
امان از این کمال گرایی
یعنی تو تک تک مراحل زندگی داره اثر مخربش رو میذاره

آره والا!

عالی بود توضیحات

ممنون ادریس

قربانت. :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">