درباره‌ی زلزله و نظر آیت‌الله علم‌الهدی درباره‌ی زلزله

۱. چند روز پیش این لینک رو درباره‌ی زلزله‌ی اخیر مشهد دیدم: https://goo.gl/8te6m7 :
آیت‌الله علم‌الهدی:
«عامل دوم این رأفت و عنایت خاص امام رضا(ع)، حرمت‌داری شما مشهدی‌هاست که حرمت امام رضا(ع) را حفظ کردید، در حریم مطهر امام هشتم بعضی مفاسد، بی‌بندوباری‌ها و ناهنجاری‌های اخلاقی را نگذاشتید توسعه پیدا کند، شما به خاطر این‌که حرمت امام رضا را حفظ کردید و نگذاشتید برخی بی‌بندوباری‌ها و بی‌حرمتی‌ها تحقق پیدا کند، مزد و اجر شما این بود که در برابر چنین خطر سامان برانداز، امام رضا (ع) به شما کمک و حفظ‌تان کردند.»
هرچند این بحث مدت‌ها پیش داغ بوده، ولی این‌ دفعه به شدت فکرم رو مشغول کرد و با بعضی دوستان به طور جدی درباره‌ی «جنبه‌هایی» ازش صحبت کردم و این یک جمع‌بندی نسبی بود که توی یکی از گروه‌ها فرستادم:
۲. من این یکی دو روزه خیلی به این موضوع فکر کردم.
۳. من با احتمال این موضوع مشکل ندارم که زنا یکی از عوامل زلزله باشه. (این که توی ذهن من غریبه به این خاطره که کمتر شنیده‌امش.)
۴. به همین علت در حال حاضر تقریبا حرف آیت‌الله علم‌الهدی رو متوجه می‌شم. 
۵. اگه ظواهر امر خلاف این رو نشون بده یا آزمایش‌هایی در رد این گزاره انجام بشه، احتمال اون گزاره رو توی ذهن من کمتر می‌کنه.
مخصوصا وقتی که این فقط یه روایت هست و ممکنه سندش مشکل داشته باشه یا منظور امام چیز دیگه‌ای باشه یا ...
(بقیه‌ی روایت‌ها هم همین‌طور هستن، مثلا روایتی که می‌گه بعد از نماز دستارو روی چشما بذارید و آیت‌الکرسی بخونید که باعث تقویت چشم می‌شه از نظر من ممکن هست، همین طور شفابخش بودن تربت امام حسین، ولی اگه روی ۱۰۰۰ نفر آزمایش بشه و تاثیری نداشته باشه من دیگه به این روایت اهمیت نمی‌دم چون احتمالش خیلی توی ذهنم پایین اومده.)
(یه سوال توی پرانتز مهم: چرا آزمایش‌هایی برای چنین روایت‌هایی توسط خودمون (و نه کفار) طراحی نمی‌شه که اگه درستیشون ثابت شد به عنوان یه شیوه‌ی درمان جدید به دنیا عرضه بشن، و اگه اشتباه بودن توی سند حدیث و دلالتش شک کنیم؟)
۶. اینی که گفتی وضعیت بارشی با ۳۰ سال پیش متفاوته آزمایش علمی نیست. آزمایش علمی روش خاص خودش رو داره. 
و این هم به نظرم باعث گمراهیه که شواهد مختلفی «در تایید نظر خودمون» پیدا کنیم و اعتمادمون به نظرمون بیشتر بشه. برای بررسی یک نظر باید تمام شواهد رو در نظر گرفت.
۷. و گمراهی‌ عمیق‌تر اینه که حرفی بزنیم که به هیچ وجه نشه درستی یا اشتباه بودنش رو تشخیص داد. 
دینی که درستی گزاره‌هاش «فقط» توسط معصومی که بهش دسترسی نداریم مشخص می‌شه، یا «فقط» بعد از مرگ می‌تونیم درست بودن گزاره‌هاش رو ببینیم، قابل اعتماد نیست.
اگه می‌گیم زنا باعث زلزله می‌شه، حق نداریم آزمایش‌هایی که برای بررسی این موضوع انجام بشه رو بپیچونیم. (البته شاید نشه چنین آزمایشی ترتیب داد. ولی از نظر تئوری می‌گم. مخصوصا که برای خیلی از روایات می‌شه چنین آزمایش‌هایی انجام داد.)
مثل اینه که روایت داشته باشیم آسمون صورتیه، بعد با چشم خودمون ببینیم آسمون آبی هست ولی بازم به روایت تکیه کنیم.
۸. آزمایش و علوم دانشگاهی که گفتی تا حدودی نقش چشم رو برای ما بازی می‌کنن،‌ در برابر بعضی روایات که فقط با «گوش»مون شنیده‌ایم. رو این حساب اعتماد من به بخشی از علم نسبت به بخشی از روایات بیشتر هست.
۹. اینو بذار در کنار این همه توصیه‌ای که به تفکر و تعقل و استفاده از چشم و گوش شده. 
برای من آزمایش‌های علمی مثل چشم و گوش هستن. 
و به نظرم خدا در تعارض بین یه آزمایش علمی و یه روایت،
به جای این که بگه: چرا به روایت گوش ندادید؟
احتمالا می‌گه: چرا وقتی با چشمای خودتون خلاف روایت رو دیدید باز هم به روایت گوش دادید؟ ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا
۱۰. یه نحوه دیگه که می‌شه به این روایات نگاه کرد اینه که اصلا توی این دام نیفتیم که آیا زنا روی زلزله تاثیر داره؟ چطوری؟ چند درصد؟ و ... 
به جاش به کسی که داره زنا می‌کنه بگیم اگه الان زلزله بیاد چی؟ آیا اون‌قدر دور اندیشی کرده‌ای که حتی اگه در این حال مُردی پشیمون نباشی؟ 
من به قرآن اینطوری نگاه می‌کنم، ولی این روایت بیانش متفاوت هست،‌ و نمی‌شه اینطوری توجیهش کرد. همین تفاوت دو روزه که فکرمو به هم ریخته، در حدی که شاید این روایت رو نادیده بگیرم یا جزو روایت‌های کم‌اهمیت‌تر (مثل روایت آیت‌الکرسی برای چشم) قرارش بدم، چون با نظام فکریم نمی‌خونه.
۱۱. وقتی قرآن از عذاب حرف می‌زنه به این صورت هست: می‌گه بترسید از روزی که می‌میرید، تصمیم‌هایی بگیرید که توش اون روز هم لحاظ شده باشه.
طوری زندگی کنید که اتفاقات طبیعی براتون حکم عذاب رو نداشته باشه.

جمله‌ی بالا خیلی دقیقه. آخرین فکر من اینه که: اتفاقات طبیعی به خودی خود عذاب نیستن، بلکه برای کفار عذاب و مایه‌ی هلاکت هستن. ولی برای مومنین، حتی اگه بمیرن، باعث عذاب و هلاکت نیستن، چون مومنین تصمیماتشون اون‌قدر جامع هست که این اتفاقات باعث ناکامی‌شون نمی‌شه.
این بند آخر یکی از مهم‌ترین افکار من هست.
هنوز داره حلاجی می‌شه توی ذهنم و به نظرم مقداری با پختگی فاصله داره.
۱۲. من مدیون کسایی هستم که به طور دقیق و قابل فهم (برای خودم) درباره‌ی افکارم باهاشون بحث می‌کنم. 
درباره‌ی این نوشته هم اگه نظر دقیق و قابل فهمی دارید می‌شنوم.

 


موضوعاتِ مرتبط:
نجمه عزیزی ۲۰ آذر ۹۶ , ۰۸:۴۲
ادریس جان نتیجه ای که من اینهمه سال نوسان بین دینداری و شل دینی به آن رسیده ام اینه که بین جهان تجربه، آزمون و خطا و ...  فاصله معنا داری هست تا جهان تسلیم و رضای دینداری.  خیلی قابل آزمودن نیست روایات دینی. باشد هم آنقدر گزاره های موثر فراوان است که کسی چیزی گردن نمیگیرد. اما من با چشم غیر مسلح و ساده منطق میتونم ارتباط بین خشکسالی و نفاق حاکمین را لمس کنم.

من تسلیم و رضای دینداری رو به معنای مصطلحش قبول ندارم.

عموم مردم به تسلیم و رضای قبل از علم باور دارن، ولی من تسلیم و رضای بعد از علم رو می‌پسندم.
توی این نوشته هم نتیجه‌ این شد که حرف علم بر حرف روایات مقدم هست، همون طور که عقل و چشم آدم بر گوش و شنیده‌هاش مقدم هستن. یا بهتر بگم: روایات روی پایه‌ی عقل و چشم ما می‌تونن سوار بشن و معنادار باشن، بدون این پایه هیچ چیز بامعنایی وجود نخواهد داشت چه برسه به این که بخواد درست باشه و بهش عمل بشه.
در این لحظه هم نظرم همینیه که ۸ ماه پیش نوشته‌ام.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">