یه تکنیک برای فکر کردن

علی رغم چالش سی روزه ای که برای مبارزه با لالمونی اینجا داشتم، هنوز کم می نویسم. یه علت مهمش اینه که یک مقدار مخاطب هام در مِه هستن و نمی تونن گرمای لازم برای نوشتن رو بهم منتقل کنن. تقریبا همیشه وقتی که مخاطب مشخصی داشتم، مثلا برای کسی کامنتی گذاشتم، یا بهش ایمیلی زدم بهتر و راحت تر نوشته ام. این هم بخشی از متنِ یه کامنته که اخیرا گذاشتم، گفتم بد نیست اینجا هم بذارمش: (ویرایشش نکردم، با هوش خودتون جاهای گنگش رو روشن کنید)

برای فهمِ بهترِ یه موضوع بهتره خودمون رو جای کسی که داره اون حرف رو می زنه بذاریم، تمام پیشفرض هاش رو توی ذهنمون درست در نظر بگیریم و ... مثلا من وقتی دارم چنین کتابی رو می خونم، کاملا توی فضای الحاد قرار می گیرم، یعنی فرض می کنم "همه چی ماده است"، برای این که بتونم خوبِ خوب حرفِ نویسنده رو بفهمم، بعد که کتاب رو خوندم، از اون فضا میام بیرون، با فضاهای دیگه ای که توی ذهنم دارم تطبیقشون می دم و سبک سنگین می کنم و ... ولی گمان می کنم تو وقتی که داری چنین کتابی رو می خونی همچنان یه مسلمانِ شیعه ی محبِ اهلِ بیت باقی می مونی، و مدام در حینِ خوندن به فکرِ تطبیق و نقد و جرح و تعدیل هستی (البته چیزایی که حین خوندن به ذهن آدم می رسه رو نمی گم، منم نظراتِ مسلمون ها به ذهنم می رسه، ولی خودم مسلمون نیستم در اون لحظه). این یه الگو برای فکر کردنه که مفید می دونمش.


موضوعاتِ مرتبط:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">