کاش شجاعت این رو داشته باشیم که وصله های ناجور رو دور بندازیم.

امروز داشتم به این موضوع فکر می کردم که ما خیلی از اوقات در مواجهه با سکولاریست ها یک نفره به قاضی می ریم و راضی بر می گردیم.

وقتی می خوایم سکولاریسم نقد کنیم، می گیم مگه می شه دین رو از سیاست جدا کرد؟ مگه می شه دین رو از مدیریت اجتماع کنار گذاشت؟ دینی که برای کوچک ترین مسائل زندگی انسان برنامه داره رو مگه می شه از نظر دادن درباره ی مهم ترین مسائل زندگی نهی کرد؟ و ...

ولی امروز یکم جای کسایی نشستم که دین رو نه تنها از سیاست، بلکه از زندگی شخصیشون هم کنار گذاشته اند. در واقع این فکرم بی مقدمه نبود، نتیجه ی افکاری بود که مدت هاست توی ذهنم می چرخه، که روی زبونِ چنین انسان هایی به خوبی نشست:

اگه با یک دین - هر دینی، هر سبکی از زندگی، هر جهان بینی ای، ... - نشه زندگی کرد، اون دین خود به خود از صحنه ی زندگی بیرون می ره؛ مگر این که یه آدم احمقی بخواد همچنان این وصله ی ناجور رو توی زندگی خودش - یا دیگران - نگه داره.

توی عبارت بالا، منظورم از زندگی مجموع کلمات پایینه، در واقع بیشتر نگاهم به اجزائیه که زندگی ما رو می سازن، مثلِ:

خندیدن، گریستن، صلح، جنگ، لذت بردن، رابطه داشتن با اجتماع، تفریح، سختی کشیدن، فکر کردن، عشق ورزیدن، تولید ثروت، مدیریت اجتماع و ....

اگه یه دین برای همه ی این بخش ها، (به بیان دیگه: برای همه ی بخش های وجودِ ما) برنامه نداشته باشه، طبیعتا کنار گذاشته می شه. و باید خوشحال بود که یک انسان چنین درکی داشته باشه که یک وصله ی ناجور رو بدون دلیل به خودش وصل نکنه.

این چیزایی که بیان شد رو، با احساس همدلی و همدردی، از زبون همه ی کسایی گفتم که بهشون دینی آموزش داده شده که:

توش برنامه ای برای لذت وجود نداره، (یا اگه هم وجود داره، لذت هاییه که تو ازش لذت نمی بری!)

امیال طبیعیت* مدام سرکوب می شن، از وجود خودت احساس گناه می کنی، گناهی که با غسل تعمید هم پاک نمی شه،

بیشتر به گریه می پردازه تا خنده، (گریه بوی ثواب و خنده بوی گناه می ده)

اون قدر که به دردِ جنگ می خوره به دردِ صلح نمی خوره،

اگه بخوای بهش مومن باشی توی ارتباطت با انسان های معمولیِ جامعه ت مشکلات جدی به وجود میاد و مجبوری خودت رو به دایره ی کوچیکِ "مومن ها" محدود کنی،

و ...

----------------------------------

شهاب مرادی یه جمله ای داره، خیلی عمیق می دونمش، و به نظرم خیلی کلیدیه، در پاسخ به خیلی از سوال ها تکرار می کنه، می گه:

"خدا از شما می خواد، خوب زندگی کنید."

این جمله خیلی می تونه نگاه ما رو به دین اصلاح کنه.

* امیال طبیعی فقط نیاز جنسی نیست! هر میلی که درون یک انسان وجود داره. (معذرت می خوام که این نکته رو گوشزد کردم، حس کردم برای بعضی از خواننده ها گفتنش ضروریه، هر چند برای این بعضی از خواننده ها تقریبا تک تکِ کلمات این متن نیاز به توضیح داره.)

- چند روز بعد از نوشتن این پست، با یه نوشته مواجه شدم که به بیان دیگه داشت همون حرف رو می زد، ولی جذاب تر و دوست داشتنی تر و البته مودب تر.

اون نوشته رو می تونید اینجا بخونید.


موضوعاتِ مرتبط:
الان این متن نقد دین بود؟

سلام.

نقدِ دین یعنی چی؟
اگه به معنیِ اینه که من اسلام رو وصله ی ناجور می دونم، نه به این معنی نیست.
البته توجه دارید که هر کسی یه برداشت از اسلام داره، برداشتِ من وصله ی ناجور نیست، برداشت شما رو نمی دونم.

منظورم  اینه که این جملاتی که شما نوشتید برداشت شما از دینه؟

برداشت من نیست، ولی گمان می کنم برداشت عموم مردم هست.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">