سه هفته بدون تلویزیون

یادمه از وقتی رفتم خوابگاه به طور کاملا طبیعی و بدونِ درد تلویزیون کاملا از برنامه ی روزانه ام حذف شد. و وقتی که دوباره به خونه برگشتم دوباره به طور کاملا طبیعی و بدونِ درد وارد برنامه ی روزانه ام شد. ولی همیشه گوشه ی دلم دوست داشتم به طور کامل از خونه بیرونش کنم، جدا از اینکه این کار خیلی با کلاس بود و به همین خاطر حس خیلی خوبی بهم می داد*، هیچ وقت تلویزیون اون جذابیتی که باید رو برام نداشت و مخصوصا این اواخر واقعا واقعا غیر قابل تحمل شده بود، یعنی از وجودش توی خونه عذاب می کشیدم.

هر وقت هم می شنیدم کسی این کارو انجام داده بهش حسودیم می شد و بیشتر از وضع موجودم عذاب می کشیدم.**

ولی خب چالش هایی برای انجام این کار وجود داشت، یکی جذابیت های تلویزیون بود که نیاز به یه نوشته ی جداگانه داره***، ولی مهم ترین دلیل این بود که این یه انتخابِ شخصی نبود، ما دو نفریم که توی یک خونه زندگی می کنیم.

ولی من کوتاه نیومدم، از کارهای کوچیک شروع کردم، مثلا آنتن رو نبردم بالای پشت بوم! دو سالی که خونه ی قبلیمون بودیم تلویزیونمون هیچ وقت صافِ صاف نشون نمی داد، هر چند دقیقه یه پرشی می کرد که البته ما بهش عادت کرده بودیم ولی همیشه مهمونا صداشون در میومد.

توی خونه ی جدید هم وضع به همین منوال بود، علاوه بر این آنتن زود به زود به خاطر باد و بارون و گربه ای که از درخت بالا می رفت - آخه آنتن رو روی درخت گذاشته بودم - خراب می شد، اینجا هم تا می تونستم دیر درستش می کردم! 

یه نکته ی خیلی کلیدی بگم: فکر می کنم هر تغییری که آدم در وجود خودش یا در بیرون می خواد به وجود بیاره رو باید به همین شیوه شروع کنه؛ "شروع کنه" عبارت دقیقی نیست، وقتی می گیم "شروع کنه" که طرف یه طرح بزرگِ قطعی توی ذهنش داشته باشه، من می گم حتی همین طرحِ بزرگِ قطعی رو لازم نیست داشته باشه، یا دقیق تر بگم: نمی تونه داشته باشه، تکلیفِ آدم در هر لحظه یه کارِ کوچیکه، یه کارِ خیلی کوچیک که قطعا از پسش بر میاد، مثلا همین که آنتن رو دیرتر درست کنه!

داشتم می گفتم، من تکلیف های کوچولوی خودم در رابطه با تلویزیون رو انجام می دادم که یکهو یه اتفاق خیلی خوب افتاد: آنتن خراب شد.

خب این بهانه ی خیلی خوب بود برای این که مدتی تلویزیون نداشته باشیم. منم سعی کردم ایده هایی که داشتم رو توی این مدت پیاده کنم. مثلا با این که مصرف اینترنتمون خیلی بیشتر شد ولی نذاشتم بدونِ اینترنت بمونیم که یه وقت فکرِ برگردوندنِ TV به ذهنمون خطور نکنه. یا این که هر شب خندوانه رو دانلود می کردم و نگاه می کردیمش.

الان که دارم این پست رو می نویسم حدودِ سه هفته ای می شه که آنتنمون خرابه، و من خیلی احساس خوبی دارم. هرچند مشکلات جدیدی به وجود اومده، مثلا حوصله مون سر می ره، یه مقدار استخون درد پیدا کرده ایم، و یه خلآءی توی زندگیمون حس می کنیم، ولی با توکل به خدا داریم ادامه می دیم!

راستی آخرین ایده ای که برای این چالش های جدید به ذهنم رسید، که یه شب اجراش کردم و نسبتا جواب داد، این بود:

دو قسمت از خندوانه رو گرفتم، حدود دو ساعتی می شد، با فلش توی TV پخشش کردم، و گذاشتم برای خودش پخش بشه، مثلِ وقتایی که تلویزیون روشن بود و ما نگاهش نمی کردیم، فقط صداش بود و اینکه مقداری از توجهمون رو می گرفت و همین باعث می شد نبودنش رو حس نکنیم. حدود سه بار اون دو ساعت پخش شد، و اون شب واقعا هیچ استخون دردی سراغمون نیومد.

نمی دونم آخرش چی می شه، شاید یکی از همین روزا دوباره آنتن رو درست کنم - خدا نکنه! - ولی همچنان امیدوارم که بتونم اون طوری که دوست دارم زندگی کنم.

--------------------------------

* یه علت دیگه که حس خوبی بهم می داد این بود که مغزم اشتباها فکر می کرد اگه تلویزیون رو بیرون بندازم، تمام وقتی که خالی می شه رو به کتاب خوندن خواهم پرداخت، اشتباهی که معمولا مغزها در موقعیت های مشابه انجام می دن.

** این نوشته از شعبانعلی رو قبلا براتون گذاشته بودم؛ در اینجا هم جادی می گه که تلویزیونش به لپ لپ تاپ وصله و آنتن نداره.

*** مثلا همین که سختیِ انتخاب رو از آدم می گیره و یه آدمِ فلج مغزی که آب دهنش داره از گوشه ی لبش رو پیرهنش می ریزه هم به راحتی می تونه تلویزیون ببینه و ازش لذت ببره. 


موضوعاتِ مرتبط:
یاد خودم میفتم که میخاستم خابمو  کم کنم بعد دیدم  کم کنم که با زمانش چکار کنم. چون حتی در بیداری زمان های مرده و بی استفاده زیادی داشتم.
الان تلوزیونو کنار بزاری که بعد خندوانه دانلود کنی نگاه کنی آیا درسته؟ خوب تلوزیون حد اقل چهار تا برنامه درست و حسابی هم داشت. ایا بهتر نیست قبل کنار گذاشتن تلوزیون برای زمان به وجود اومده برنامه داشت.(در مورد جواب این سوالا مطمئن نیستم!)
فکر کنماین طوری بهتر باشه:
 تلوزیون رو به شبکه های چهار و خبر و افق و مستند محدود کنیم تا از چیزای مفیدش جا مونیم! بعد اگه دیدیم همین زمان هم میتونه بهتر استفاده شه اینا رو م کمکم حذف کنیم.



خط اولتو موافقم، یه جا توی مطلب هم اشاره کرده ام.

من زمانی که تلویزیون بود، فقط خندوانه رو برنامه ی حسابی می دونستم (الان دوربین می گه من دیگه حرفی ندارم!) و از دیدنش احساس رضایت می کردم، برای همین بعد از تلویزیون فقط همونو دانلود می کنم.
اما درباره ی ادامه ی کامنتت، دقیقا همین ها چالش های موضوع هستن:
اولا این که من تلویزیون رو کنار نذاشتم، چون "می خواستم برنامه های دیگه ای داشته باشم"؛ من تلویزیون رو کنار گذاشتم، چون از دیدنش احساس ناراحتی می کردم، رنج می بردم. چون تلویزیون رو نمی خواستم. اگه حالتِ اول می بود، احتمالا حرف تو درست بود.
خطِ آخرِ کامنتت هم همین طور، وقتی درست بود که حالتِ اول درست بود. در حالی که اولا به نظرم شبکه ی 4 و افق و خبر و مستند هم چیز مفیدی برام نداشت (مفید نسبی است). البته الان که فکر می کنم شبکه ی مستند یه برنامه داشت به اسم "خسته نباشید"، اونم قشنگ بود.
ثانیا فکر می کنم این یه فریبِ شیطونه که می گه تلویزیونو محدود کن، تلگرامو محدود کن، تجربه نشون داده که آدم نمی تونه این چیزا رو به این صورتی که می گی محدود کنه. خیلی خیلی خیلی اوقات قطع کردنشون از بیخ و بن کار بهتریه، هرچند شیطون در اون لحظه مدام می گه "چیزای مفیدش چی؟ اونا رو نگه دار!" ...
فکر می کنم اختلافِ اصلیمون سرِ همون دو حالت هست، اینکه من تلویزیون رو برای این کنار نذاشتم که کارای مفید دیگه ای بکنم، صرفا برای این کنار گذاشتم که دوستش نداشتم! این نوشته درباره ی کنار گذاشتنِ چیزاییه که دوستشون نداری، نه درباره ی کنار گذاشتن چیزهایی که دوستشون داری برای به دست آوردن چیزایی که بیشتر دوسشون داری (در این حالت کامنتِ تو کامنتِ خیلی مفید و هوشمندانه ایه). 

این اختلافی که گفتی کاملا درسته. من موضوع رو درست درک نکرده بودم.
فقط این سوال باقی میمونه که چرا تلوزیونو دوس نداری؟ مثلا مستندهایی که در مورد حیوانات هست خییلی خوبه:)
خود اخبار هم به نظر مهم میرسه. شاید یه پست جداگانه میخاد که بگی اصلا چرا تلوزیون نه؟ 
در مورد خندوانه: هر چی بیشتر میگذره بیشتر حس میکم سبکه. اینم بگم اصلا بیننده دائمیش نیستم و همین جوری وقتایی که خونه ام گاهی دیدمش. مثلا اون جایی که لب خونی میکردن خیلی سبک بود. البته جهای خوبی هم داره مثلا استنداپ کمدیاش واقعا خوب بود:).


 

شبکه ی HD ؟ ما شبکه ی HD نداشتیم! 

خب اون مستندها رو می تونم دانلود کنم. و کنترلم روی زمانِ پخشش خیلی بیشتره.
اخبار رو هم همچنان دنبال نمی کنم. اگه یه روز بخوام دنبال کنم منابع خیلی بهتری وجود داره. (قبلا مفصل صحبت کردم باهات)
تلویزیون برای شخصِ من، نه. دلایلم شخصیه، هر کسی که از تلویزیون لذت می بره و بهش چیزی اضافه می کنه، نگاه کنه.
خب سریِ جدیدش با لب خوانی شروع شد که واقعا افتضاح بود، و بعدش اون قسمتایی که 4 تا زن رو میارن رو هم نمی پسندم. (همونی که امام جمعه تهران ایراد گرفته بود)
اتفاقا الان که تلویزیون کنار رفته روی همین خندوانه هم کنترل بیشتری دارم، از khadevaane.blog.ir دانلودش می کنم و چون اونجا بخش بخش می ذاره، اون بخشایی که دوست دارم رو نگاه می کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">