درباره‌ی مستر جیکاک

به صحت و سقم این داستان کاری ندارم، ولی به نظرم منطقی میاد که چنین افرادی وجود داشته بوده باشن‌ (!).
خیلی تامل برانگیز بود.

-----------------

نمی‌دونم شما با خوندن اون داستان اولین چیزی که به ذهنتون رسید چی بوده.
شاید به خباثت انگلیسی‌ها فحش دادید. 
شاید تعجب کردید و از حماقت مردم شگفت زده شدید.
شاید هم با امروز تطبیق دادیدنش و اون رو «روایتی از یک روحانی که مصداق نفوذ انگلیس بود» دونستید. 
(عجیبه، چقدر کلمات روحانی، نفوذ و حتی انگلیس در کنار هم برام آشنا هستن!)
ولی توجه من به یه سری چیزای دیگه جلب شد.
به این که چطور یک نفر تمام عمرش رو می‌ذاره،‌ از تمام چیزایی که بهشون وابستگی داره، از شهر و کشور و خانواده و فرهنگ و زبان و آداب و رسومی که توش بزرگ شده چشم‌پوشی می‌کنه و حاضر می‌شه در چنین شرایطی به زندگیش ادامه بده. برای چی؟ برای چه هدفی؟‌ برای قدرت بیشتر کشورش؟ چه هدفی چنین توانی رو به وجود میاره؟
این‌که در کنار این همت ستودنی، چقدر آگاهانه و حرفه‌ای کار کرده، چقدر از «علم» در راهش استفاده کرده. چه شناختی که از مردم و حتی از دین مردم داشته. و چه فیزیک و شیمی‌ای که می‌دونسته. (جاهای دیگه خوندم که از ریش و عمامه‌ی نسوز هم برای فریب مردم استفاده می‌کرده.)
همچنین برام جالب بود که به این فکر کنم که احتمالا آخوندها و سادات اون منطقه چه احساسی داشته‌اند. یک عمر، و حتی چند نسل به مردم دینی رو آموزش دادن، برای مدت‌ها از طریق آموزش‌هاشون احترام و عزت و قدرت برای خودشون جلب کرده بودن،‌ و یکهو یک غریبه و غیرخودی میاد و «با استفاده از آموزه‌های دینی» و فریب مردم با اون آموزه‌ها به چنین قدرتی می‌رسه.
بذارید بیشتر توضیح بدم، به این فکر کردم که اگر یک آخوند تمام تبلیغاتش رو بر مبنای خواب‌های علما، کرامات افراد، الهامات غیبی، و حتی معجزات پیامبران قرار بده، مستحق این هست که به چنین روزی گرفتار بشه. اگه علت ایمان آوردن مردم، معجزات نادیده‌شون باشه، کسی که بتونه با استفاده از فیزیک معجزات زنده براشون بیاره رو به پیامبری قبول خواهند کرد. اگه ایمان مردم روی پایه‌ی سست خواب‌ها و کرامات و استدلال‌های احمقانه بنا شده باشه، یک انسان فریبکار به راحتی توی مردم به عزت می‌رسه و ایمان مردم به همین راحتی بازیچه قرار می‌گیره.
البته آخرش هم این توی ذهنم گذشت که همین امروز چه مقدار از ارادت دینیِ مردم به بزرگانشون از سر فهم هست؟
اگر مثلا برای آیت‌الله بهجت احترام قائلن، چه مقدارش به خاطر شایعاتی (چیزهایی که بین مردم شایع هست، درست یا غلط) هست که درباره‌ی ایشون می‌گن. مثل خوابی که پدرشون قبل از تولدشون دیده بودن، یا داشتن چشم برزخی، یا ملاقات با امام زمان. 
آیا اگر درصد زیادی از این احترام ناشی از چنین چیزهایی باشه،‌ مستحق این نیستن که فریب داده بشن؟ و نه تنها مستحق هستن،‌ بلکه طبیعتا کلی آدم شیاد (در همین زمان و مکان) پیدا نمی‌شن که چنین سوء استفاده‌هایی از دین مردم بکنن؟


موضوعاتِ مرتبط:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">