توضیح بیشتر درباره ی "باید جمال چهره ات حجت موجه باشه" 1

چند روز پیش بعد از حدود یک سال دوستم، محمدرضا دوربین رو دیدم. یکی از حرفایی که زد این بود که این نوشته (باید جمال چهره ات حجت موجه باشه) رو کامل ترش کنم. در واقع خیلی از این موضوع که ما می تونیم حرفمون رو به راحتی، با تکیه ی کمتر به منطق و قدرت استدلالمون، به دیگران بقبولونیم خوشش اومده بود و می خواست راه های بیشتری رو یاد بگیره. پس مخاطبِ اولِ این نوشته محمدرضاست، و احتمالا برای شما، و من، هم مفید خواهد بود:

اولاً:

راه های بی شماری برای رسیدن به اطلاعات وجود داره، واقعا از محمدرضا بعید بود که بدونِ سرچ توی گوگل از من بخواد اون نوشته رو ادامه بدم، اگه یه موضوع براتون جالبه بدونید که به احتمال خیلی خیلی خیلی زیاد جایی که ازش اون موضوع رو شنیده اید تنها جایی نیست که درباره ی اون موضوع فکر کرده. حتی می شه گفت به احتمال خیلی زیاد در اون زمینه ی جالب، که به نظر شما بِکر میاد، دانشمندهایی در حال حاضر توی دنیا وجود داشته باشن که دارن عمرشون رو روی اون موضوع صرف می کنن. 

درباره ی موضوعِ متقاعد سازی، یکی از اولین کسایی که بهش پرداختن رو می تونیم سوفیست ها بدونیم، و فکر می کنم حرفای گسترده ای توی همون زمان (حدود 2500 سال پیش) زده باشن. نمی خوام بحث تاریخی کنم، فقط می خوام بگم: دقت کنید، موضوعی که برای اولین باره باهاش مواجه می شید، و نویسنده ی وبلاگ هم به نظرش موضوعِ تازه و بکر و جالبی می اومده که نوشته اش، چیزیه که حداقل 2500 سال به طور جدی درباره اش بحث شده، دیگه بگذریم از دانشمندایی که همین الان دارن روش کار می کنن، یا میلیاردها دلاری که به کسایی که دارای این تخصص هستن داده می شه ...

بذارید یه مثال دیگه بزنم، شاید اولین کسی که من بعد از اینکه خودم رو شناختم مسحورش شدم و خیلی ازش تاثیر گرفتم علی صفایی رحمت الله علیه بود، این آدم به شدت من رو شگفت زده می کرد (و می کنه)، به مدت دو سال غرق در شیرینیِ افکار و حرف هاش بودم،  فکر می کردم آخرین حرف های عالم رو این مرد می زنه (هنوز هم همین فکرو می کنم!) و مهم تر این که فکر می کردم تنها همین مرده که چنین حرفایی رو می زنه ....

تا این که بزرگ تر شدم، حرفای بیشتری خوندم، دیدم که نه، همه ی حرف هایی که فکر می کردم بکر هستن رو افرادی قبل و حِین و بعد از این آدم، داشته ان می زدن.

حالا چه نتیجه ای از بندِ اول این نوشته می خوام بگیرم؟

یکی این که از گوگل استفاده کنید. و بعد از اون کتابخونه ها و کتابفروشی ها و آدم های زیادی وجود دارن که می تونن بهتون کمک کنن و درهایی که حتی به خیالتون هم نمی رسه جلوتون باز کنن. (می دونم که چنین توصیه ای به کسی مثل محمدرضا خیلی مسخره است، ولی این یه یادآوریه، هر کسی ممکنه یه زمانی، برای موضوعی محدود فکر کنه)

و دیگه این که بیش از حد تحت تاثیر آدمایی که حرفای بکر می زنن قرار نگیرید.

این بیش از حد تحت تاثیر قرار نگرفتن رو توی نوشته ی بعدی تشریح می کنم. و توی نوشته ی بعدتر، از قسمتِ "دوماً" ادامه خواهم داد.


موضوعاتِ مرتبط:
طاها میرویسی ۱۶ بهمن ۹۴ , ۲۱:۳۵
:|

?

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">